.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

عوارض آنتی‌ هیستامین‌ها بر یادگیری

یک داروساز معتقد است: خواب آلودگی ناشی از آنتی هیستامین‌ها ممکن است بر روی یادگیری کودکان تاثیرگذار باشد.
فردین کرم دوست، کارشناس دارویی در کامیاران با اشاره به تقاضا و مصرف بی رویه و بدون نسخه انواع آنتی هیستامین‌ها به ویژه در فصل سرما نسبت به عوارض شایع و غیرشایع این داروها هشدار داد.
وی توضیح داد: ضد هیستامین‌ها با مهار آزاد سازی هیستامین، ترشحات بینی را کاهش داده و منجر به بهبود آبریزش بینی می‌شود، اما عمده‌ترین و پر دردسرترین عارضه جانبی این داروها، خواب آلودگی و کاهش قدرت یادگیری در کودکان است.
کرم دوست با اشاره به این‌که برخی افراد نسبت به این عارضه حساسیت بیشتری از خود نشان می دهند، ادامه داد: در صورتی که خواب آلودگی به صورت جدی و غیر قابل تحمل درآید حتماً باید با پزشک در میان گذاشته شود.
کرم دوست، انواع آنتی هیستامین ها را شامل آنتی هیستامین دکونژستان، دیفن هیدرامین، کلرفنیرآمین مالئات، پرومتازین و رانتدین اعلام کرد و گفت: عیب اصلی این دسته از داروها همان خواب آلودگی و افزایش فشار خون است و در این میان خواب آلودگی دیفن هیدرآمین از همه بیشتر است.
وی عنوان کرد: مسلما تنها پزشک می‌تواند هر نوع دارو را با توجه به بیماری فرد تجویز و هشدارهای لازم را به وی ارائه کرده و از عوارض ناشی از مصرف این داروها پیشگیری کند.
کرم دوست با بیان اینکه هر چه اثر خواب آوری یک ضد هیستامین کمتر باشد، سایر عوارض جانبی آن نیز کمتر است، خاطرنشان کرد: اعوارضی نظیر خشکی دهان، حلق و بینی، اشکال در دفع ادرار و یبوست نیز در طی مصرف این داروها ممکن است روی دهد.


:: موضوعات مرتبط: اخبار , سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 513
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 22 آبان 1392
.

از بین بردن چروک‌های صورت در 10 دقیقه

گریم تکنیک‌های خاص خودش را دارد و همین تکنیک‌ها هم هستند که آرایش یک فرد عادی را با گریم یک حرفه‌ای متفاوت می‌کند، وقتی مواد آرایشی روی صورت کاملا طبیعی به نظر برسد انگار که هیچ مواد آرایشی روی آن وجود ندارد یعنی گریم به اندازه کافی حرفه‌‌ای بوده.

به گزارش نامه نیوز به نقل از مجله سیب سبز: گریم تکنیک‌های خاص خودش را دارد و همین تکنیک‌ها هم هستند که آرایش یک فرد عادی را با گریم یک حرفه‌ای متفاوت می‌کند، وقتی مواد آرایشی روی صورت مشخص باشند نشان از ناشی بودن آرایشگر است و وقتی صورت کاملا طبیعی به نظر برسد انگار که هیچ مواد آرایشی روی آن وجود ندارد یعنی گریم به اندازه کافی حرفه‌‌ای بوده ‌است. اگر قرار باشد مواد آرایشی و گریم روی صورت مشخص باشند ایرادها به جای آنکه پوشانده شوند، بیشتر جلوه خواهند کرد. این نکته در مورد کانسیلرها بیشتر از همه حائز اهمیت است، چراکه به عنوان زیرساز آرایش استفاده می‌شوند. این بار هم به سراغ توصیه‌های سونیا کاشوک رفتیم تا ببینیم او به عنوان یک گریمور حرفه‌ای چطور ایرادهایی مانند جای زخم یا سیاهی زیر چشم را می‌‌پوشاند.
چشم‌ها را جوان کنید
پوست زیر چشم نازک‌تر از پوست دیگر قسمت‌های صورت است بنابراین اگر پوست کمی رنگ پریده یا سفید باشد رگ‌های زیر آن به خوبی هویدا می‌شوند و در نتیجه صورت خسته به نظر می‌رسد، علاوه بر اینها دلایل زیادی وجود دارند که موجب تیره شدن پوست زیر چشم می‌شوند بنابراین باید بدانید چگونه این پوست ظریف و نازک را با دیگر قسمت‌های صورت یک رنگ کنید.
قدم اول

اگر پوست خشکی دارید، اول از همه باید به سراغ کرم مرطوب‌کننده بروید به خصوص برای زیر چشم‌ها که احتمالا بیشتر هم خشک شده‌اند.کانسیلری کرمی یا مایع که یک تا دو درجه روشن‌تر از رنگ پوست باشد برای پوشاندن سیاهی‌های زیر چشم مناسب است. کانسیلر را از گوشه داخلی چشم در حوالی استخوان گرد زیر چشم بزنید، یادتان باشد که بهتر است که تنها به زیر خود چشم اکتفا نکنید بلکه باید کانسیلر از زیر پلک تا حدود نیم سانت زیر استخوان حدقه چشم را بپوشاند و به سمت شقیقه‌ها محو شود. برای اینکه نتیجه بهتری به‌دست بیاید از برس‌های مخصوص کانسیلر استفاده کنید.
قدم دوم

اصلاح‌کننده‌های چشم سر بسیار ظریفی دارند و می‌توان با آن خیلی دقیق منطقه‌ای که می‌خواهیم را رنگ بزنیم. با این اصلاح کننده باید روی تیغه داخلی بینی به سمت چشم را کانسیلر بزنید. اگر خطوط قابل مشاهده‌ای زیر چشم دارید یا پوست این قسمت چروک خورده است باید با اصلاح کننده چشم روی این چروک‌ها را بپوشانید تا دیگر فرورفته نباشد و پوست بالا بیاید و صاف شود. زدن روشن‌کننده به گوشه خارجی چشم را فراموش نکنید تا چشم‌ها کمی‌برجسته‌تر جلوه کنند.
قدم سوم

با استفاده از انگشت میانی آرام به زیر چشم ضربه بزنید تا کانسیلرها جذب پوست شوند، یادتان باشد که نباید دست یا انگشت را روی پوست بکشید بلکه باید به طور ضربه‌ای به سمت بیرون، کانسیلرها را پخش کنید و بعد همین حرکت را به طور برگشتی به سمت بینی تکرار کنید و تا جایی این کار را ادامه دهید که کاملا کانسیلر جذب پوست شود.
قدم چهارم

حالا با پودری که تن زرد دارد به طور کامل زیر چشم را بپوشانید تا نه تنها کانسیلر بهتر خود را نشان دهد بلکه دوام آن نیز بیشتر شود. البته پودر نمی‌گذارد کانسیلر رگه رگه شود و چروک‌های زیر چشم مشخص شوند. برای این کار بهتر است از برسی با نوک گرد استفاده کنید(همانند برس‌هایی که برای سایه به کار می‌برید) چراکه با استفاده از این برس‌ها می‌توان خیلی دقیق‌تر مواد آرایشی را روی پوست پخش کرد.
قدم پنجم

هرگونه قرمزی اطراف بینی را هم می‌توانید با کانسیلر بپوشانید، کافی است برسی را که سر بسیار ظریف دارد انتخاب کنید تا بتوانید به خوبی به گوشه‌های بینی دسترسی داشته‌باشید و تمام قرمزی‌‌ها و تیرگی‌ها را با رنگ پوست هماهنگ کنید.
قدم ششم

حالا به سراغ خطوط دور لب بروید، استفاده از کانسیلر در این منطقه کاری می کند که لب‌ها برجسته‌تر و زیباتر جلوه کنند، همچنین وجود کانسیلر در این منطقه باعث می‌شود که رژ لب پخش نشود.با مداد روشن کننده چشم ، دوسوم قسمت پایینی لب را روشن کنید تا لب‌ها برجسته و زیباتر جلوه کنند.
چگونه خطوط لبخند را بپوشانید
1.‌روی صورت‌تان مرطوب‌کننده بزنید. مرطوب‌کننده علاوه بر اینکه پایه‌ای برای آرایش شما فراهم می‌آورد سبب می‌شود که پوست‌تان بر اثر استفاده از محصولات آرایشی خشک نشود.

2. اطراف خط لبخند خود را به کمک یک پد آرایشی نرم کانسیلر بزنید. در صورت امکان از پوشاننده‌ای استفاده کنید که برای کاهش چین و چروک فرموله شده‌اند. پوشاننده‌تان باید حدود یک سایه روشن‌تر از رنگ پوست طبیعی شما باشد.
3.‌پوشاننده را به کمک انگشت یا پد آرایشی به طور کامل محو کنید.
برای پوشاندن جای زخم  چه کنید
زخم، آکنه‌های قدیمی یا جای آبله را اگر قرمز است با کانسیلر سبز و اگر تیره رنگ است با کانسیلر زردرنگ بپوشانید. باید لایه به لایه این کار را بکنید و اجازه دهید لایه اول که جذب شد لایه بعدی استفاده شود. برای عروق کانسیلرهای مایع مناسب هستند. با یک قلم موی ظریف و یک گلوله پنبه روی آنها بزنید تا لبه‌های آن را صاف کنید و بعد مراحل زیر را اجرا کنید.
1. با کرم‌پودر یا کرم گریم همیشگی خود که غلظت کمی هم دارد تمام صورت‌تان را بپوشانید.
2. حالا  کرم پودر را با برس مخصوصش درست روی نقطه جراحت صورت‌تان بزنید و سپس آن را به گونه ای روی صورت‌تان پخش کنید که رنگ تمام نقاط صورت‌تان یکدست شود.
3. در آخر نیز از یک پنکیک برای ثابت کردن کرم پودر روی صورت‌تان استفاده کنید.
انواع کانسیلرها چه فرقی باهم دارند
کانسیلرها و پوشاننده‌های مختلفی در بازار وجود دارند که هر کدام با توجه به مواد تشکیل‌‌‌دهنده خود کارایی خاصی دارند، مثلا کانسیلری که برای پوشاندن سیاهی‌های زیر چشم است اصلا مناسب پوشاندن جای زخم یا تتو نیست  یا اصلا نمی‌تواند قرمزی‌ها را بپوشاند چرا که کانسیلرهای زیر چشم حالت کرمی‌شکل دارند و از رنگ پوست کمی روشن‌تر هستند و در نتیجه قرمزی‌های پوست را فقط روشن‌تر می‌کنند و کاری می‌کنند که بیشتر  جلوه کنند. برای پوشاندن جوش‌ها، جای زخم‌ها و تتو باید به سراغ کانسیلرهایی بروید که تن زردرنگ دارند و تقریبا همرنگ پوست صورت هستند.
فقط حرفه‌ای‌ها می‌دانند
کانسیلرها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که تنها برای روشن کردن پوست اطراف چشم به کار روند و اگر به ضرورت برای قسمت‌های دیگر به کار روند برای پوشاندن جوش‌ها و لک‌ها و ایراد‌هایی است که یکنواختی پوست را از بین برده‌اند باید حواس‌تان باشد که به خوبی جذب پوست شوند و با رنگ کرم‌پودر و پنکک مورد استفاده مخلوط شوند؛ یادتان باشد که اگر از همان کانسیلر زیر چشم برای جوش‌ها و کرم‌ها استفاده کنید، ممکن است روشنی این نقاط بیشتر به چشم بیاید، پس حواس‌تان باشد که این روشنی‌ها را به خوبی بپوشانید.


:: موضوعات مرتبط: اخبار , سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 569
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 22 آبان 1392
.

فلـج صورت را با سوزن درمان کنید

حتما تا امروز افرادی را دیده‌اید که به صورت ناگهانی به فلج نیمی از صورت مبتلا شده‌اند یا دست کم درباره آنها شنیده‌اید که در پی حادثه، تصادف یا ابتلا به یک بیماری ویروسی به افتادگی پلک، عضلات گونه یا انحراف عضلات لب و دهان دچار می‌شوند.

به گزارش نامه نیوز به نقل از مجله سیب سبز: حتما تا امروز افرادی را دیده‌اید که به صورت ناگهانی به فلج نیمی از صورت مبتلا شده‌اند یا دست کم درباره آنها شنیده‌اید که در پی حادثه، تصادف یا ابتلا به یک بیماری ویروسی به افتادگی پلک، عضلات گونه یا انحراف عضلات لب و دهان دچار می‌شوند و علاوه بر از دست دادن زیبایی به عوارضی مبتلا می‌شوند که سلامت جسم و روح آنها را به خطر می‌اندازد. این بیماری که از آن با عنوان فلج بلز یاد می‌شود یکی از بیماری‌های شایع در نقاط مختلف جهان است که برخلاف وحشت و نگرانی‌ای که برای بیمار و خانواده او به همراه دارد با استفاده از شیوه‌های درمانی طب مدرن و مکمل به ویژه طب سوزنی چین در کنار هم به راحتی قابل درمان است.
فلج  عصب صورتی را بیشتر بشناسید
فلج عصب صورتی یا فلج بلز به دلیل ایجاد اختلال در عملکرد عصب هفتم صورت اتفاق می‌افتد و این اختلال می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. عصب هفتم، عصبی است که از مغز به عضلات صورت متصل است و فرمان‌های مغز را برای باز و بسته ‌شدن چشم‌ها، حرکت دهان، عضلات گونه، جویدن، گریه‌کردن و خندیدن به عضلات صورت منتقل می‌کند. در شرایطی که عصب بلز دچار التهاب یا آسیب شود عملکرد عضلات صورت به مرور کم می‌شود و بیمار در مدت زمان کوتاهی با عدم تقارن عملکرد عضلات صورت در نیمی از صورت مواجه می‌شود. به این ترتیب بیمار هنگام خندیدن، پلک زدن، غذا خوردن و دیگر فعالیت‌هایی که مربوط به عضلات صورت است با تغییر حالت چهره و عدم تقارن عضلات صورت در 2 نیمه صورت مواجه می‌شود و این نشانه آن است که عصب هفتم پیام‌ها و فرمان‌های مغز را به خوبی به عضلات صورت مخابره نمی‌کند. در این شرایط ممکن است بیمار تا حدودی توان حرکت دادن ابرو، پلک زدن، جوییدن، بلع صحیح غذا، حرکت زبان و تکلم را از دست بدهد و همه اینها در شرایطی اتفاق می‌افتد که زیبایی بیمار و روحیه او نیز در معرض خطر قرار دارد.

این فلج چرا‌  سراغ‌تان می‌آید؟
این بیماری غالبا در پی حادثه، تصادف، ابتلا به تومور در ناحیه سر، بیماری ویروسی و التهاب عصب هفتم صورت به وجود می‌آید. برخی از متخصصان علاوه بر این عوامل، فاکتورهای دیگری را نیز در ابتلا به فلج بلز موثر می‌دانند؛ فاکتورهایی که بعضی از آنها هنوز برای این گروه از متخصصان شناخته شده نیست. با این وجود بیماری فلج بلز از جمله بیماری‌هایی است که اگر در زمان مناسب و شروع بیماری به آن رسیدگی و درمان آغاز شود، احتمال بهبود عملکرد عضلات و اعصاب صورت به طور کامل وجود دارد و تنها10 تا 20 درصد بیماران متناسب با شدت آسیبی که به عصب هفتم صورت‌شان وارد شده درجاتی از این فلج را با خود به همراه خواهند داشت.
درمانگران چینی در این موردچه می‌گویند؟
در بسیاری از کتاب‌ها و نسخه‌های به جای مانده از درمانگران طب سنتی چین از فلج بلز با نام فلج محیطی یا انحراف یک‌سویه چشم و دهان یاد شده است. در این آثار دلایل مختلفی برای ابتلا به فلج محیطی صورت یا فلج بلز مطرح شده است که در میان آنها به زندگی در شرایط آب و هوایی خیلی سرد یا خیلی گرم، قرار گرفتن در معرض بادهای شدید و سرد، ابتلا به بیماری ویروسی و کم‌خونی یا ایجاد ضربه در ناحیه سر اشاره شده و درمان‌هایی برای آن از طریق طب سوزنی و نسخه‌های گیاهی طب سنتی چین در نظر گرفته شده است. این شیوه درمانی امروزه نیز توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان یک شیوه درمانی مکمل توصیه شده است. به این ترتیب متخصصان در طب مدرن می‌توانند با دارودرمانی بیمار را درمان کنند و در کنار آن از یک متخصص طب سوزنی بخواهند برای ایجاد تسریع روند درمانی به بیمار کمک کند.
سوزن به عنوان  درمان کمکی
بر اساس آمار منتشر شده درباره نتایج درمانی بیماران مبتلا به فلج بلز بیش از 60درصد افراد مبتلا به این بیماری با پیگیری روند درمانی بهبود می‌یابند. نکته مهم این است که دلیل بروز بیماری باید به درستی تشخیص داده شود. به عنوان مثال در صورتی که فلج بلز به دلیل ابتلا به یک بیماری ویروسی در فرد مشاهده شود، علاوه بر آنکه درمان برای بازگشت عملکرد عصب‌های صورت انجام می‌شود باید عامل پیدایش فلج صورت (بیماری ویروسی) نیز با دارودرمانی برطرف شود بنابراین این یک درمان گروهی است که متناسب با دلایل بروز فلج بلز میزان همراهی و تاثیرگذاری این شیوه‌های درمانی بیشتر یا کمتر می‌شود.
سوزن‌ها چگونه درمان‌مان می‌کنند
در شیوه طب سوزنی در شرایطی که التهاب اعصاب در ناحیه صورت به ویژه التهاب عصب هفتم صورت موجب ابتلا به فلج بلز و از بین رفتن تقارن دو نیمه صورت باشد، سوزن کارکرد بسیار موثری دارد. درمانگر با زدن سوزن‌های یک‌بار مصرف و بسیار نازک به نقاط مشخصی از بدن بیمار بخش بازسازی سلول‌های آسیب‌دیده در مغز را فعال می‌کند. به این ترتیب مغز فرمان بازسازی ریشه‌های عصبی و بهبود التهاب ایجاد شده در ناحیه عصب هفتم را صادر می‌کند. ضمن آنکه بخشی از سوزن‌ها که در ناحیه صورت بیمار زده می‌شود به بهبود و افزایش جریان گردش خون در این ناحیه کمک می‌‌کند و موجب می‌شود بازسازی سلول‌های عصبی با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد. استفاده از این شیوه درمانی در کنار شیوه طب مدرن می‌تواند طول مدت درمان بیمار را کاهش دهد چرا که در طول درمان بیماری از آنجا که ظاهر فرد زیبایی و جذابیت گذشته خود را از دست داده است می‌تواند موجب ابتلای فرد به بیماری‌های روحی به ویژه افسردگی شود.
30جلسه‌ای خوب می‌شوید
مردان و زنانی که دچار فلج محیطی صورت می‌شوند در صورتی که شیوه درمانی طب سوزنی را انتخاب کنند باید 3 دوره درمانی 10 جلسه‌ای برای دریافت سوزن به مطب متخصص مراجعه کنند. در نخستین دوره درمانی درمانگر با ارزیابی روند درمان بیماری در جلسات طب سوزنی روند درمانی بیمار را برایش شرح می‌دهد. در شرایطی که متخصص از روند درمان راضی باشد بعد از 30جلسه به بیمار توصیه می‌شود تا ماهی یک بار برای دریافت سوزن و پیشگیری از بازگشت بیماری به متخصص طب سوزنی مراجعه کند و در شرایطی که بیمار نیاز به ادامه روند درمان داشته باشد این روند از سوی درمانگر برای او تجویز و توصیه می‌شود.
عجله نکنید
نکته‌ای که پیش از شروع جلسات درمانی برای بیمار شرح داده می‌شود این است که طب سوزنی توانایی درمان و بهبود بسیاری از اختلال‌های حسی و حرکتی ناشی از بیماری فلج بلز را در ناحیه ابروها، چشم، پلک‌ و گونه‌ها دارد. به این ترتیب افرادی که به دلیل ابتلا به فلج بلز توانایی خود را در حرکت دادن ابرو، بستن پلک از دست داده‌اند یا دچار افتادگی در ناحیه عضلات گونه هستند می‌توانند در دوره‌های اولیه درمان شاهد بهبود عملکرد این بخش‌ها باشند. اما نکته مهم آن است که در شرایطی که فلج بلز بیش از هر کجا اعصاب لب و دهان بیمار را به خود مشغول کند علاوه بر انحراف لب و تحت تاثیر قرار دادن زیبایی بیمار، بر تکلم و بلع او نیز اثر می‌گذارد بنابراین درمان آن در مقایسه با آسیبی که به دیگر بخش‌ها وارد شده، نیازمند فرصت زمانی بیشتری است.
این بیماری را با سکته مغزی اشتباه نگیرید
گاهی این نگرانی در میان اعضای خانواده بیمار وجود دارد و آنها تصور می‌کنند علت فلج اعصاب و افتادگی عضلات صورت ناشی از سکته مغزی است در حالی که اگر ابتلا به فلج بلز توسط متخصص اعلام شود آنها نباید نگرانی در مورد آسیب مغزی بیمارشان داشته باشند چراکه این بیماری مربوط به خود مغز نیست و عصب هفتم صورت را تحت تاثیر خود قرار داده است. این بیماری از جمله بیماری‌های قابل درمان است و بهره‌مندی بیمار از شیوه‌های درمانی طب مدرن و مکمل مانند طب سوزنی می‌تواند روند و طول مدت درمان بیمار را تسریع کند.


:: موضوعات مرتبط: اخبار , سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 657
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 22 آبان 1392
.

به گزارش افکارنیوز، این خودرو از دو قطب الکتریکی برای نظارت بر قلب و حسگرهایی بر روی فرمان خودرو به منظور شناسایی امواج نبض تولید شده در رگ‌ها در پی جریان یافتن خون به قلب برخوردار خواهد بود.

هنگامی که راننده، فرمان خودرو را در دست می‌گیرد، ضربان قلب و نبض وی به طور مدوام ثبت می‌شوند.

این داده‌ها به طور بلادرنگ بررسی شده و در صورت وجود هرگونه علائم خطرناک به وسیله فرمان صوتی یا سیستم ناوبری خودرو به راننده هشدار می‌دهند تا خودرو را در کنار جاده پارک کند.

محققان، نوار قلب ۳۴ بیمار مبتلا به تارلرزه بطنی و حملات قلبی حاد را که به یک دستگاه هولتر متصل بوده و ریتم قلبی‌شان به طور مستمر ثبت می‌شد، بررسی کردند.

۲۰ تن از این بیماران از دنیا رفتند اما نتایج به دست آمده نشان داد که ۳۱ مورد از این بیماران یک تا دو ساعت قبل از مشکلات قلبی خود به نمایش یک الگوی مشابه نوسان در اعصاب اتونوم پرداخته بودند.

به گفته محققان، در صورت شناسایی این الگو می‌توان تا حدی حملات قلبی را پیش‌بینی کرد.

آنها بر این باورند که سیستم ارائه شده توسط آنها نه تنها به رانندگان پیش از وقوع حمله قلبی هشدار می‌دهد بلکه از خیلی قبلتر می‌تواند این حملات را پیش‌بینی کند.

به گفته محققان، داده‌های واضحتر در مورد ریتم قلبی را می‌توان با ارتقای مدارهای آشکارساز به دست آورد.

به منظور افزایش دقت این سیستم، محققان الکترودهایی را به صندلی راننده اضافه کرده‌اند تا الکتروکاردیوگرام رانندگان را حتی در زمانی که رانندگی نمی‌کنند، تنها با قرار دادن دستشان بر روی فرمان اندازه‌گیری کنند.



:: موضوعات مرتبط: اخبار , ماشین , ,
:: بازدید از این مطلب : 962
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 22 آبان 1392
.

شهادت اصحاب امام علیه السلام

عمربن سعد نزدیك به یاران امام شد و ذوید(1) را صدا كرد و گفت: پرچم را نزدیك آر، او پرچم را نزدیك آورد، پس عمربن سعد تیر را بر كمان نهاد و به سوى یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید كه من اول كسى بودم كه به سوى آنان تیر انداختم!! سپس دیگران نیز تیر بر كمان نهاده و اصحاب امام را نشانه رفتند(2)، كه بعد از این اقدام، كسى از یاران امام حسین علیه‏السلام نماند كه از آن تیرها به او اصابت نكرده باشد، و همین امر باعث شد تا پنجاه تن از یاران امام حسین علیه‏السلام به شهادت برسند.(3)

عمربن سعد نزدیك به یاران امام شد و ذوید را صدا كرد و گفت: پرچم را نزدیك آر، او پرچم را نزدیك آورد، پس عمربن سعد تیر را بر كمان نهاد و به سوى یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید كه من اول كسى بودم كه به سوى آنان تیر انداختم!! سپس دیگران نیز تیر بر كمان نهاده و اصحاب امام را نشانه رفتند، كه بعد از این اقدام، كسى از یاران امام حسین علیه‏السلام نماند كه از آن تیرها به او اصابت نكرده باشد، و همین امر باعث شد تا پنجاه تن از یاران امام حسین علیه‏السلام به شهادت برسند.

پس امام علیه‏السلام به یارانش فرمود: این تیرها فرستادگان این جماعت است! بپا خیزید و بشتابید به سوى مرگى كه از آن چاره‏اى نیست، خداى شما را بیامرزد.

پس اصحاب آن حضرت قسمتى از روز را پیكار كردند تا آن كه گروه دیگرى از یاران امام شهید شدند.(4)

نام‌هاى شهداى حمله اول

ابن شهر آشوب تعداد شهداى اصحاب امام را در حلمه اول، چهل نفر ذكر كرده است كه نام بیست و هشت نفر از آنها را برده است و سپس مى‏گوید: ده نفر آنها از موالى حسین علیه‏السلام و دو نفر از موالیان امیرالمؤمنین بوده‏اند(5)، ولى ما براى آوردن ترجمه مختصرى از هر كدام آنها، در اینجا نام‌هاى آنان را از كتاب «ابصار العین» سماوى ذكر مى‏كنیم، كه بعضى از آنان بر اساس نقل دیگران در حمله اول شهید نشده‏اند و موارد اختلاف ذیلا مذكور گردیده است:

1 - ادهم بن امیه:از شیعیان بصره بود كه در خانه ماریه(6) اجتماع مى‏كردند، او با یزید بن ثبیط از بصره به مكه آمد و به امام علیه‏السلام پیوست.(7)

2 - امیْ بن سعد: او از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از تابعین و ساكن كوفه بوده، و چون از آمدن امام حسین علیه‏السلام به كربلا آگاهى یافت، در ایام مهادنه(8) به خدمت امام حسین آمد.(9)

3 - بشر بن عمر: او از تابعین بود و دلاورى فرزندان او در جنگ‌ها معروف است، در ایام مهادنه به خدمت امام علیه‏السلام آمد.(10)

4 - جابر بن حجاج: جابر از یاران شجاع امام حسین علیه‏السلام بوده و قبل از ظهر روز عاشورا به شهادت رسید.(11)

5 - حباب بن عامر: او در كوفه سكونت داشته و از شیعیان است، و با مسلم بن عقیل بیعت كرده و در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق گردید.(12)

6 - جبلة بن على: از شجاعان كوفه و از ابتداى امر با مسلم بود و سپس نزد امام حسین علیه‏السلام آمد.(13)

7 - جنادة بن كعب: از مكه مصاحب امام بود و او و خانواده‏اش به همراه امام به كربلا آمدند.(14)

8 - جندب بن حجیر كندى: او از بزرگان و سرشناسان شیعه و از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود، و در بین راه قبل از برخورد امام با حربن یزید به خدمت آن حضرت رسید و به كربلا آمد. اهل سیر گفته‏اند كه او در آغاز جنگ به شهادت رسید، بعضى فرزند او حجیر بن جندب را گفته‏اند كه در همان آغاز حمله شهید شدند ولى ثابت نشده است كه با پدرش شهید شده باشد.(15)

9 - جوین بن مالك: او شیعه و در میان قبیله بنى تمیم بوده است، و با آنان براى جنگ با امام حسین علیه‏السلام بیرون آمد! و چون ابن سعد شرط‌ هاى امام را نپذیرفت، او نیز همانند گروه دیگرى دست از سپاهیان كوفه كشیده و شب هنگام(16) به سوى اردوى امام كوچ كرد.(17)

10 - حارث بن امرئ القیس: او از شجاعان بنام بود و شهرتى در جنگ‌ها به دست آورده بود، و با سپاه عمر بن سعد به كربلا آمده بود! و چون آنها كلام امام حسین علیه‏السلام را نپذیرفتند، به امام پیوست.(18)

11 - حارث بن نبهان: پدر او نبهان - بنده حمزة بن عبدالمطلب - سوارى شجاع بود، و فرزندش حارث از پیوستگان به امام على و امام حسن علیه‏السلام بود و یا امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد و شهید شد.(19)

12 - حجاج بن بدر: او اهل بصره است، و همان كسى است كه پاسخ نامه امام علیه‏السلام را از بصره به خدمت امام در كربلا آورد؛ این نامه را امام به مسعودبن عمر نوشته بودند، و حجاج بن بدر با امام بود تا در اولین حمله پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید، و بعضى شهادت او را بعد از ظهر ضمن مبارزه ذكر كرده‏اند.(20)

13 - حلاس بن عمرو: او و برادرش نعمان از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام هستند و حلاس در كوفه فرمانده نیروهاى آن حضرت بوده است. او ابتدا با سپاه عمربن سعد به كربلا آمده بود و چون عمربن سعد شرائط امام را نپذیرفت او شبانه به اردوى امام حسین علیه‏السلام پیوست.(21)

14 - زاهر بن عمرو: شجاعى با تجربه و دلاورى مشهور و از دوستان معروف اهل‌بیت بود، او از یاران عمرو بن الحمق - صحابى معروف - بشمار مى‏رفت، و چون زیاد بن ابیه در طلب عمرو بن الحمق برآمد، زاهر با او بود و در قول و فعل با او مصاحبت داشت، آنگاه كه معاویه عمرو را تعقیب مى‏كرد، در تعقیب زاهر نیز بود، و سرانجام عمرو بن الحمق به دست معاویه به قتل رسید و زاهر خود را پنهان مى‏كرد، و در سال شصت هجرى چون مناسك حج را بجاى آورد، با امام علیه‏السلام ملاقات كرد و همراه امام به كربلا آمد.(22)

15 - زهیر بن سلیم: انگاه كه سپاه كوفه تصمیم به جنگ با امام علیه‏السلام گرفتند، او از جمله كسانى بود كه شب عاشورا به خدمت امام آمد و به اصحاب آن حضرت پیوست(23) و همانند مشتاقان جنگید تا این كه در حمله اول شهید شد و بعد از رسیدن به فیض شهادت به فیض دیگرى نیز نائل آمد و آن این كه در زیارات ناحیه مقدسه سلام بر او آمده است.(24)

عبدالله بن عمیر گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با اهل شرك هستم و امیدوارم جنگ با این جماعت كه با پسر دختر پیامبرشان مى‏جنگید، كمتر از جهاد با مشركین از نظر ثواب، نباشد. پس نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگاه و تصمیم خودش را گوشزد كرد، همسرش گفت: درست اندیشیده‏اى، خداوند تو را به بهترین راه‌ها و درست‏ترین اندیشه‏ها راهنمایى كند، همین كار را بكن و مرا نیز با خود ببر.

16 - سالم (غلام عامر بن مسلم ): او غلام عامر بود و در بصره سكونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى كه یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مكه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به كربلا آمدند.(25)

17 - سالم بن عمرو: او اهل كوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه كه هنوز كار امام علیه‏السلام با سپاه كوفه به جنگ نیانجامیده بود، به كربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد.(26)

18 - سوار بن ابى حمیر: او نیز قبل از شروع جنگ به امام و یارانش ملحق شد، و در حمله اول مجروح گردید. او را سپاه كوفه اسیر كرده و نزد عمربن سعد بردند، عمربن سعد خواست او را به قتل برساند، خویشان او كه در سپاه كوفه بودند از ابن سعد خواستند كه او را آزاد نماید، و چون او مجروح شده بود پس از شش ماه به شهادت رسید و در عبارت زیارت ناحیه آمده است: «السلام على الجریح المأسور سوار بن ابى حمیر الفهمى».(27)

19 - شبیب بن عبدالله: او دلاورى شجاع بود كه با سیف و مالك فرزندان سریع به اردوى امام علیه‏السلام پیوسته است و قبل از ظهر روز عاشورا از جمله كسانى بودكه در حمله اول شهید شدند.(28)

20 - عائذ بن مجمع: او به همراه پدرش مجمع بن عبدالله در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق شد و حر بن یزید خواست نگذارد، امام علیه‏السلام فرمود: اینها یاران منند و نباید آنها را از این كار بازدارى.

آنها به امام علیه‏السلام ملحق شدند و راهنماى آنها طرماح بود؛ و صاحب «حدائق» او را در شمار شهداى حلمه اول ذكر كرده و دیگران گفته‏اند با پدرش در یك جا شهید شدند و این قبل از حلمه اول در آغاز جنگ بوده است.(29)

21 - عامر بن مسلم: از اهل بصره و از شیعیان بود، به همراه غلامش سالم با یزید بن ثبیط از بصره به مكه آمده و به امام علیه‏السلام ملحق گردید.(30)

22 - عبدالله بن بشیر: او از مشاهیر دلاوران و از حامیان حق بشمار مى‏رفت، نام او و پدرش در جنگ‌ها مشهور است؛ عبدالله بن بشیر با لشكر عمر بن سعد به كربلا آمد و قبل از شروع قتال به امام علیه‏السلام پیوست و در اولین حمله قبل از ظهر عاشوار به شهادت رسید.(31)

23 - عبدالله بن یزید: او به همراه پدرش از بصره به مكه آمد و به خدمت امام علیه‏السلام رسید، سپس به همراه آن حضرت به كربلا آمده است.(32)

24 - عبیدالله بن یزید: او نیز به همراه پدرش یزید بن ثبیط و برادش و گروهى دیگر از اهل بصره در مكه به امام علیه‏السلام ملحق شدند.(33)

25 - عبدالرحمن بن عبد الرب: او از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از مخلصین اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام است، هنگامى كه على علیه‏السلام در رحبه كوفه از مردم خواست كسى كه در غدیر خم حاضر بوده و حدیث غدیر را شنیده بپاخیزد و شهادت دهد، او به همراه گروهى دیگر برخاسته و گفتند: از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم كه مى‏فرمود: «خداى عزوجل ولى من است و من ولى مؤمنین، پس هر كس من مولاى او هستم على مولاى اوست، خدایا دوست بدار كسى را كه او را دوست مى‏دارد و دشمن بدار كسى كه او را دشمن مى‏دارد»؛ على علیه‏السلام او را تربیت كرده و قرآن تعلیم او نموده؛ او از مكه همراه امام حسین علیه‏السلام بوده و به كربلا آمده است.(34)

26 - عبدالرحمن بن مسعود: او و پدرش از معروفین شیعه و از شجاعان مشهور بودند، با عمربن سعد به كربلا آمدند و قبل از آغاز جنگ به خدمت امام حسین علیه‏السلام رسیدند و بر او سلام كردند و نزد امام مانده و در حمله اول به شهادت رسیدند.(35)

27 - عمر بن ضبیعه(36): او سوارى پیشتاز بود كه با عمربن سعد به كربلا آمد و بعد به حلقه یاران امام علیه‏السلام پیوست.(37) این حجر در «اصابه» گفته است كه عمرو بن ضبعه از نام آوران جنگ‌ها و مردى شجاع بوده است و افتخار درك رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را دارد.(38)

28 - عمار بن حسان: از شیعیان مخلص و از شجاعان معروف بود، پدرش حسان از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود و در جنگ‌هاى جمل و صفین در راه دفاع از آن حضرت مبارزه كرد و شهید گردید. عمار از مكه در خدمت امام حسین علیه‏السلام بود و از آن حضرت جدا نشد تا در روز عاشورا در حمله اول به فیض شهادت نائل آمد.(39)

29 - عمار بن سلامه: از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از یاران على علیه‏السلام در جنگ‌ها بود، و هنگامى كه براى جنگ جمل همراه حضرت مى‏رفتند از آن حضرت سؤال كرد: وقتى با اصحاب جمل روبرو شدى چه خواهى كرد؟ امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: آنها را به خدا و طاعت او دعوت مى‏كنم و اگر خوددارى كردند با آنها جنگ خواهم‏كرد، عمار گفت: آن كس كه مردم را به سوى خدا خواند هرگز مغلوب نگردد. عمار بن سلامه در كربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام آمد و در حمله او شیهد شد.(40)

30 - قاسم بن حبیب الأزدى: او از شیعیان كوفه بود و با سپاه عمر بن سعد به كربلا آمد، و قبل از آغاز جنگ به اردوى امام علیه‏السلام پیوست.(41)

31 - قاسط بن زهیر(42): او از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از جمله یاران امام حسن علیه‏السلام بود و در كوفه ماند و در جنگ‌ها خصوصا در صفین حضور داشت. چون امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد، شبانه به آن حضرت پیوست.(43)

چون غبار میدان رزم فرو نشست، همسر عبدالله بن عمیر به سوى كشته او به راه افتاد و بر بالین او نشست و خاك از رخسار او پاك كرد و گفت: بهشت خدا تو را گوارا باد! از خدایى كه بهشت را روزى تو كرد مى‏خواهم كه مرا مصاحب تو در بهشت قرار دهد.

در این اثنأ شمر به غلامش دستور داد تا عمود خود را بر سر او فرود آورد، و در اثر این ضربه‏ ام وهب به آرزوى خود رسید و در كنار همسر شهیدش جان داد.

32 - كردوس بن زهیر: از اصحاب على علیه‏السلام بوده و همراه دو برادرش شبانه به امام حسین و كربلا پیوست.(44)

32 - كنانة بن عتیق(45): او از پهلوانان كوفه و از زمره زاهدان و قاریان قرآن است. در كربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام آمده و در حلمه اول شهید شد، و بعضى شهادت او را بعد از حمله اول ذكر كرده‏اند.(46)

34 - مسلم بن كثیر: از تابعین كوفه و از یاران امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود و در یكى از جنگ‌ها یك پاى او آسیب دید و معلول شد، و شاید به همین جهت او را «اعراج» مى‏گفتند. هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام به كربلا وارد شد، از كوفه به سوى آن حضرت حركت كرد و در كنار او به شهادت رسید.(47)

35 - مسعود بن حجاج: او و فرزندش از شیعیان معروف و از شجاعان مشهور بودند، و در ایام مهادنه به كربلا آمده خدمت امام علیه‏السلام رسیدند و نزد امام ماندند و هر دو در اولین حمله به فیض شهادت رسیدند.(48)

36 - مقسط بن زهیر: او و دو برادرش از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از مجاهدان پیشتاز آن حضرت در جنگ‌هاى جمل و صفین و نهروان بودند. چون امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد، شبانه به خدمت آن حضرت رسیده و به فیض شهادت نائل شد.(49)

37 - نصر بن ابى نیزر(50): پدر او از فرزندان ملوك عجم یا از اولاد نجاشى است و فرزند او - نصر - بعد از امام على و امام حسن علیه‏السلام در خدمت امام حسین علیه‏السلام بود، و از مدینه همراه حضرت به مكه آمد و از آنجا به كربلا، و در آنجا به شهادت رسید. ابتدا سواره بود ولى اسب او را پى كردند، و در حمله اول به شهادت رسید.(51)

38 - نعمان بن عمرو الراسبى: او و برادرش از اهل كوفه و از اصحاب على علیه‏السلام هستند، چون عمر بن سعد سخنان امام را نپذیرفت، شبانه به خدمت آن حضرت آمد و در كنار او به شهادت رسید.(52)

39 - نعیم بن عجلان: او و دو برادرش نضر و نعمان هر سه از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بشمار مى‏رفتند، و در جنگ صفین در ركاب آن حضرت بودند و از شجاعان و از شعرا بشمار مى‏رفتند، نضر و نعمان از دنیا رفتند و نعیم در كوفه باقى ماند؛ چون امام حسین علیه‏السلام به سوى عراق آمد او به خدمت ایشان رسید و در روز عاشورا به عزم جنگ پیش آمد و در حمله اول به فیض شهادت نائل آمد.(53)

40 - زهیر بن بشر الخثعمى: صاحب مناقب او را از جمله شهداى حمله اول ذكر كرده است(54) ولى در دیگر مصادر نام او یافت نشد.

نزول نصر

از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است كه فرمود: از پدرم شنیدم كه مى‏فرمود: چون اصحاب امام علیه‏السلام با سپاه عمر بن سعد درگیر شدند و آتش جنگ برافروخته شد، به فرمان خدا فرشتگان آسمان‌ها بر امام حسین فرود آمدند، و این مسأله امام را بر سر دو راهى قرار داد: پیروزى بر دشمنان و یا ملاقات خدا و شهادت، و آن بزرگوار، ملاقات خدا را برگزید.(55)

استغاثه

در این هنگام امام علیه‏السلام فریاد بر آورد كه:

"امَا من مُغیث یُغیثنا لوجه اللّه؟! اَما من ذاب یذبُّ عن حرم رسول الله ؟!

آیا فریادرسى هست كه ما را به خاطر خدا یارى دهد؟! آیا مدافعى هست كه از حرم رسول خدا دفاع نماید ؟!"(56)

نام‌هاى سایر شهدا

پس از این كه گروهى از یاران امام علیه‏السلام كه نامشان را قبلا یادآور شدیم در اولین حمله جان باختند و شربت شهادت نوشیدند، نوبت فداكارى به دیگر اصحاب و همچنین اهل‌بیت آن حضرت از بنى‌هاشم رسید كه هر كدام به میدان رزم شتافته و به استقبال شمشیرها و نیزه‏ها رفتند و لباس سرخ شهادت را به قامت خود پوشاندند و به لقاء الهى و رضوان خدا پیوستند و در جوار رحمت و الطاف حق آرمیدند كه به ترتیب در آغاز نام اصحاب و سپس اهل‌بیت آن حضرت را ذكر خواهیم كرد:

1- عبدالله بن عمیر(57): او پدر وهب و مردى شجاع و شریف بوده و در كوفه سرائى نزدیك «بثر الجعد»(58) همدان داشت، همسرش ام وهب است. او روزى به لشكرگاه كوفه در نخیله آمد و سپاه كوفه را مشاهده كرد كه عازم حركت به سوى كربلا هستند، سؤال كرد، به او گفته شد كه این سپاه براى جنگ با حسین فرزند دختر رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم مى‏روند!

عبدالله بن عمیر گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با اهل شرك هستم و امیدوارم جنگ با این جماعت كه با پسر دختر پیامبرشان مى‏جنگید، كمتر از جهاد با مشركین از نظر ثواب، نباشد. پس نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگاه و تصمیم خودش را گوشزد كرد، همسرش گفت: درست اندیشیده‏اى، خداوند تو را به بهترین راه‌ها و درست‏ترین اندیشه‏ها راهنمایى كند، همین كار را بكن و مرا نیز با خود ببر.

پس شب هنگام همسرش را برداشت و حركت كرد تا در كربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام رسید.

و چون عمر بن سعد به سوى امام علیه‏السلام تیر انداخت و سپاه كوفه به طرف اردوى امام تیر پرتاب كردند، غلام زیاد بن ابیه به نام «یسار» و غلام عبیدالله بن زیاد به نام «سالم» به میدان آمدند، و از سپاهیان امام مبارز طلب كردند، حبیب بن مظاهر و بریر بن خضیر از جاى برخاسته كه به میدان بروند، امام حسین علیه‏السلام مانع شد، عبدالله بن عمیر بپاخاست و از حضرت اجازه خواست، امام به او نظر كرد و او را مردى گندم گون و بلند بالا و داراى بازوانى قوى و سینه‏اى گشاده یافت، فرمود: گمان دارم كه حریفان خود را از پاى درآورى، اگر مى‏خواهى به جانب آنان رو.

پس عبدالله بن عمیر به میدان شتافت، سالم و یسار كه در میدان ایستاده بودند از نسب او سؤال كردند، او خود را معرفى نمود، آن دو گفتند: ما تو را نمى‌شناسیم! پس زهیر یا حبیب و یا بریر را به میدان طلب كردند، و یسار جلوتر از سالم ایستاده بود، عبدالله بن عمیر گفت: از جنگ با مردم ننگ دارى؟! هر كس به جنگ تو آید بهتر از تو خواهد بود. پس بر او حمله برد و او را با شمشیر زد تا او را به قتل رساند، و در آن هنگام كه سرگرم مبارزه با او بود، سالم به او حمله كرد. یاران امام فریاد بر آوردند كه: سالم آهنگ تو كرده است! او اهمیت نداد، و سالم با شمشیر بر او حمله كرد.

پس شخصى به نام ایوب بن شرح، تیرى به اسب حر زده و او را از پاى در آورد، حر به ناچار از اسب پیاده شد و پیاده مى‏رزمید تا چهل و چند نفر را به قتل رساند. در این احوال لشكر پیاده نظام ابن سعد بر او حمله‏ور شده و او را كشتند، اصحاب امام با شتاب به سوى او شتافته و او را در برابر خیمه‏اى كه مى‏جنگید قرار دادند، امام علیه‏السلام بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاك كرد و این جملات را فرمود: تو حر و آزاده‏اى همانگونه كه مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده‏اى.

عبدالله بن عمیر دست خود را جلو آورد و انگشتان دست چپ او قطع شد، ولى به سالم امان نداد و او را شمشیر زد و كشت، و روى به سوى امام كرد و در برابر آن حضرت رجز مى‏خواند در حالى كه هر دو حریف خود را كشته بود:

ان تنكرونى فانا ابن كلبحسبى ببیتى فى علیم حسبى انى امر ذو مرة و عصبو لست بالخوّار عند الحرب انى زعیم لك ام و هببالطعن فیهم مقدما و الضرب(59)

پس ام وهب همسر عبدالله بن عمیر عمود خیمه را برگرفته و روى به سوى همسر خود آورد و گفت: پدر و ماردم به فدایت باد! در برابر این ذریه رسول خدا مبارزه كن.

عبدالله بن عمیر او را به سوى زنان باز گرداند، ام وهب لباس همسر خود را گرفته و مى‏گفت: هرگز تو را رها نمى‌كنم تا در كنارت كشته شوم.

عبدالله بن عمیر در حالى كه دست راستش در اثر خون كشته شدگان به دسته شمشیر چسبیده بود و انگشتان دست چپ او قطع شده بودند، نتوانست همسرش را باز گرداند.

امام حسین علیه السلام آمد و فرمود: خدا شما خاندان را جزاى خیر دهد، به سوى زنان بازگرد و با آنان باش، خدا تو را رحمت كند، بر زنان جنگ نیست، پس او بازگشت.

عمرو بن حجاج زبیدى بر میمنه لشكر امام حمله كرد و یاران امام ایستادگى كردند، و شمر بر میسره حمله كرد ولى یاران امام استقامت مى‏كردند و با نیزه به آنها حمله مى‏بردند.

عبدالله بن عمیر - این مبارز شیر دل - كه در میسره لشكر امام علیه السلام مى‏رزمید، گروهى از آنان را كشت. در این هنگام، هانى بن ثبیت حضرمى و بكیر بن حى تیمى بر او حمله برده و او را شهید كردند، پس سپاه عمر بن سعد به یكباره از سواره و پیاده به یاران امام حمله ور شدند و جنگ سختى در گرفت و اكثر اصحاب امام بر روى زمین افتادند، چون غبار میدان رزم فرو نشست، همسر عبدالله بن عمیر به سوى كشته او به راه افتاد و بر بالین او نشست و خاك از رخسار او پاك كرد و گفت: بهشت خدا تو را گوارا باد! از خدایى كه بهشت را روزى تو كرد مى‏خواهم كه مرا مصاحب تو در بهشت قرار دهد.

در این اثنأ شمر به غلامش دستور داد تا عمود خود را بر سر او فرود آورد، و در اثر این ضربه‏ ام وهب به آرزوى خود رسید و در كنار همسر شهیدش جان داد.(60)

2 و 3- سیف بن الحارث، مالك بن عبدالله(61): این دو برادر مادرى به همراه غلامشان شبیب روز عاشورا هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام را در آن حال مشاهده كردند، گریه كنان به خدمت امام آمده و به اردوى او ملحق شدند.

امام علیه‏السلام به آنها فرمود: اى فرزندان برادرم! چرا مى‏گریید؟! به خدا سوگند بعد از گذشت ساعتى چشمانتان روشن خواهد شد.

گفتند: خدا ما را فداى تو گرداند، بر خود نمى‏گرییم بلكه گریه مى‏كنیم براى این كه شما را در محاصره این گروه مى‏بینیم و قدرت نداریم تا به چیزى بیش از جانمان از تو حمایت كنیم!

امام علیه‏السلام فرمود: خدا شما را به خاطر این همراهى و یارى، بهترین پاداشى كه به متقین مى‏دهد، عطا نماید.

این دو برادر ایستاده بودند و حنظلة بن اسعد مردم كوفه را موعظه مى‏نمود و مبارزه كرد تا به شهادت رسید، آنگاه این دو برادر به سوى سپاه كوفه حركت كرده و روى به امام حسین علیه‏السلام نموده گفتند: السلام علیك یابن رسول الله! امام علیه‏السلام فرمود: رحمت و سلام و بركات خدا بر شما باد.

پس در حالى كه هماهنگ مبارزه مى‏كردند و یكى از دنبال دیگرى بود، هر دو به فیض شهادت نائل آمدند.(62)

4 - عمرو بن خالد الصیدواى(63)؛

5 - سعد مولاى عمرو(64)؛

6 - جابر بن حارث(65)؛

7 - مجمع بن عبدالله(66): این چهار بزرگوار با هم بر اهل كوفه حمله بردند و چون در میان دشمن قرار گرفتند سپاه كوفه آنها را محاصره و از دیگر یاران امام جدا كردند، امام حسین علیه‏السلام برادرش عباس علیه‏السلام را فرستاد تا آنها را با شمشیر از حلقه محاصره نجات دهد در حالى كه آنها كاملا زخمى شده بودند، ولى در اثناى راه، دشمن باز با شمشیر بر آنها حمله برد و با این كه مجروح بودند، مبارزه كردند تا در كنار هم به شهادت رسیدند.(67)

در این هنگام مجدداً عمرو بن حجاج با سپاهش بر میمنه اصحاب امام حسین علیه السلام حمله كردند، و چون به امام نزدیك شدند یاران امام بر زانو نشسته و نیزه‏ها را به سوى آنها گرفتند، از این رو اسبان سپاه عمرو بن حجاج نتوانستند قدم از قدم بردارند، و هنگام بازگشت، اصحاب امام بر آنان تیر زده و تعدادى از ایشان را كشته و گروهى را مجروح ساختند.(68)

8 - بریر بن خضیر: و چون جنگ شدت پیدا كرد، مردى از سپاه كوفه به نام یزید بن معقل به میدان آمد و بریر را ندا كرد كه: كار خدا را درباره خود چگونه مى‏بینى؟!

بریر گفت: به خدا سوگند كه او در حق من نیكى كرد و كار تو را در مسیر شر قرار داد.

یزید بن معقل گفت: دروغ مى‏گویى و قبل از این، دروغگو نبودى! و من گواهى مى‏دهم كه تو از گمراهانى!

بریر گفت: آیا مى‏خواهى با تو مباهله كنم تا خدا دروغگو را لعنت و آن كه را بر باطل است به قتل برساند؟

او پذیرفت و با هم در آویختند و دو ضربت رد و بدل شد و یزیدبن معقل ضربتى بر بریر وارد كرد كه زیانى متوجه او نشد، و شمشیرى حواله سر او كرد و كلاه او را شكافت و به مغز سرش رسید و روى زمین افتاد، و در حالى كه شمشیر بریر در سر او فرو رفته و بریر آن را تكان مى‏داد كه از سر او بیرون آورد، مرد دیگرى از سپاه كوفه به نام رضى بن منقذ بر بریر حمله كرد و ساعتى با یكدیگر مبارزه كردند تا بریر او را بر زمین زده و روى سینه او نشست، آن مرد فریاد زد: كجایند یاران تا مرا نجات دهند؟!

از امام باقر علیه‏السلام روایت شده كه: هر كسى كشته خود را از میدان بیرون مى‏برد و به خاك مى‏سپرد، اما جون كسى را نداشت تا او را از میدان بیرون برد، به همین جهت پیكر پاره پاره او را پس از ده روز دیدند در حالى كه بوى مشك از بدنش به مشام مى‏رسید.

كعب بن جابر به یارى او شتافت، به او گفته شد: این مرد بریر بن خضیر قارى است كه در مسجد كوفه مى‏نشست و ما را قرآن مى‏آموخت، او توجهى نكرد و با نیزه به بریر حمله كرد، و آن را بر پشت بریر نهاد.

چون بریر تیزى نیزه را در پشت خود احساس كرد، خود را به روى رضى بن منقذ افكند و روى او را به دندان گرفت و قسمتى از بینى او را بركند، كعب بن جابر نیزه را فشار داد و بریر را از روى رضى بن منقذ كنار زد و او را با شمشیر به شهادت رساند، رضوان خداوند بر او باد.(69)

عفیف(70) مى‏گوید: گویا من رضى بن منقذ را مى‏نگرم كه از جاى بر مى‏خاست، و در حالى كه غبار از جامه‏اش پاك مى‏كرد به كعب بن جابر مى‏گفت: اى برادر ازدى! خدمتى به من كردى كه هرگز آن را فراموش نخواهم كرد.

یوسف بن یزید مى‏گوید كه: از عفیف پرسیدم كه تو خود مباهله بریر را با یزید بن معقل شاهد بودى؟

عفیف گفت: آرى، به چشم دیدم و به گوش شنیدم.

كعب بن جابر - قاتل بریر - چون از كربلا باز گشت، همسرش و خواهرش نوار به او گفتند: تو دشمن پسر فاطمه را یارى كردى و بزرگ قرأ قرآن - بریر - را كشتى و گناه بزرگى را انجام دادى! به خدا سوگند كه هرگز با تو كلمه‏اى سخن نخواهیم گفت.(71)

عبیدالله پسر عموى كعب بر او خشمگین شد و گفت: واى بر تو! بریر را كشتى؟!

به چه امیدى خدا را ملاقات خواهى كرد؟!

نوشته‏اند كه: كعب از كرده خود پشیمان شده و اشعارى را به نظم درآورد كه در آن حزن و اندوه خود را به خاطر ارتكاب این جرم بزرگ یادآور شده است.(72) و (73)

9 - عمرو بن قرظة بن كعب انصارى: پدر او از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از یاران امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود، و در جنگ‌هاى امام على علیه‏السلام شركت داشت و آن حضرت او را به ولایت فارس گمارده بود، و در سال 51 بدرود حیات گفت. او داراى فرزندانى است كه مشهورترین آنها عمرو و على است كه عمرو در ایام مهادنه در كربلا خدمت امام حسین علیه السلام رسید و امام او را جهت ارشاد نزد عمر بن سعد مى‏فرستاده است، و این جریان تا آمدن شمر ادامه داشت، و چون شمر به كربلا آمد، این ارتباط قطع شد.(74) او روز عاشورا از امام اذن گرفت و به میدان آمد در حالى كه این رجز مى‏خواند:

قد علمت كتیبة الانصارانى ساحمى حوزة الذمار ضرب غلام غیر نكس شارى‌دون حسین مهجتى و دارى.(75)

پس عمرو بن قرظه ساعتى رزمید و نزد امام حسین علیه‏السلام بازگشت و در برابر آن حضرت ایستاد تا از او در برابر دشمن دفاع كند.(76)

ابن نما مى‏گوید: او صورت و سینه خود را سپر تیرها قرار داده بود و نمى‌گذاشت كه به امام حسین علیه‏السلام اصابت كند، و پس از جراحت‌هاى زیادى كه برداشته بود به امام عرض كرد: اى پسر رسول خدا! به عهد خود وفا كردم؟!

آن حضرت فرمود: آرى، تو زودتر از من در بهشت خواهى بود، سلام مرا به رسول خدا برسان و بگو كه من هم به دنبال تو خواهم آمد.

عمرو پس از شنیدن این سخنان بشارت‏آمیز به روى زمین افتاد و جان تسلیم كرد؛ سلام خدا بر او باد.

اما برادرش على كه با عمر بن سعد به كربلا آمده بود، چون برادرش كشته شد، از میان سپاه كوفه بیرون آمد و ندا كرد: اى حسین! برادر مرا فریفتى و او را كشتى!

امام حسین فرمود: من او را نفریفتم، خدا او را هدایت كرد و تو به گمراهى كشیده شدى.

گفت: خدا مرا بكشد! اگر تو را نكشم، و یا به دست تو كشته نشوم! و به طرف امام حمله كرد.

نافع بن هلال او را با ضربه نیزه بر روى زمین انداخت و یاران او آمده و از معركه بیرونش بردند و زخم‌هایش را مدوا كردند تا بهبودى یافت.(77)

وقتى كه خبر كشته شدن زهیر بن قین در ركاب امام علیه‏السلام به همسر با وفاى او رسید، به غلامش گفت: برو و مولایت زهیر را كفن كن، غلام زهیر وقتى كه بدن مطهر امام حسین علیه‏السلام را عریان در قتلگاه مشاهده كرد، با خود گفت: چگونه مولایم زهیر را كفن كنم ولى حسین علیه‏السلام را رها نموده و عریان بگذارم؟! به خدا سوگند كه چنین نكنم. پس امام را در پارچه‏اى كه همراه داشت پیچید و زهیر را با پارچه‏اى پاره كفن نمود.

10 و 11- سعد بن حارث، ابو الحتوف بن حارث(78): این دو برادر با عمر بن سعد به كربلا آمده بودند، و چون روز عاشورا شد و امام حسین علیه‏السلام ندا مى‏كرد: «الا من ناصر ینصرنا» و زنان و كودكان با شنیدن صداى امام علیه السلام شیون مى‏كردند، از دیدن این منظره، تاب نیاوردند و شمشیر به روى سپاه كوفه و دشمنان امام حسین علیه‏السلام كشیدند و آنقدر مبارزه خود را ادامه دادند تا شهید شدند.(79)

برخى نوشته‏اند كه: این دو برادر در لحظات آخرین امام و پس از شهادت اصحاب به فیض شهادت نائل آمدند.(80)

12 - نافع بن هلال: از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و مردى بزرگوار و شجاع و قارى قرآن و نویسنده حدیث بود و در جنگ‌هاى جمل و صفین و نهروان در خدمت على علیه‏السلام شمشیر مى‏زد، و چون امام حسین علیه‏السلام به سمت عراق آمد، نافع و سه نفر دیگر از یارانش در میان راه به آن حضرت پیوستند.

چون عمرو بن قرظه شهید شد و برادرش على بن قرظه به خونخواهى او به میدان آمد، نافع بن هلال بر او حمله كرد و او را مجروح ساخت، یارانش براى نجات او حمله كردند و نافع بن هلال با آنها درگیر شد و رجز مى‏خواند و مى‏گفت:

ان تنكرونى فانان ابن الجملى دینى على دین حسین بن على.(81)

مردى به نام مزاحم بن حریث در پاسخ او گفت: من بر دین فلان هستم!

نافع بن هلال گفت: تو بر دین شیطانى؛ و بر او حمله كرد و مزاحم خواست برگردد كه ضربه نافع به او مهلت نداد و كشته شد.

عمرو بن حجاج فریاد زد: آیا مى‏دانید با چه كسانى مى‏جنگید؟! كسى به تنهایى به میدان اصحاب حسین نرود!

ابو مخنف مى‏گوید: نافع بن هلال، نامش را بر روى تیرهاى خود نوشته و آنها را مسموم نموده و پرتاب مى‏نمود، و از سپاه عمر بن سعد دوازده نفر را كشت و بسیارى را مجروح ساخت. هنگامى كه تیرهاى او تمام شد، شمشیر خود را برهنه نمود و حمله كرد و مى‏گفت:

انا الهزیر الجملى انا على دین على.(82)

لشكر دشمن چاره كار را در حمله دسته جمعى به او دید و لذا اطراف او را گرفته و او را هدف تیرها و سنگ‌هاى خود قرار دادند تا این كه بازوان او را شكسته و او را به اسارت گرفتند. شمر و گروهى از سپاه، او را نزد عمر بن سعد آوردند.

عمر بن سعد به او گفت: اى نافع! واى بر تو! چرا با خود چنین كردى؟!

نافع گفت: پروردگار من از قصد من آگاه است.

در حالى كه خون‌ها بر محاسن او جارى بود به او گفتند: مگر نمى‌بینى كه با خود چه كرده‏اى؟!

نافع گفت: دوازده نفر از شما را كشته‏ام و خودم را ملامت نمى‌كنم، اگر بازوان من سالم بود نمى‌توانستید مرا اسیر كنید.

شمر به عمر بن سعد گفت: او را بكش!

عمر بن سعد گفت: تو او را آوردى، اگر مى‏خواهى تو او را بكش!

شمر شمشیر از نیام كشید، و چون خواست نافع را به قتل برساند، نافع بن هلال گفت: به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودى، براى تو ملاقات خدا بسیار دشوار بود و خون ما بر گردن تو سنگینى مى‏كرد، خدا را سپاس مى‏گویم كه مرگ ما را در دست بدترین خلق، قرار داد! پس شمر او را به شهادت رساند، رضوان خداوند بر او باد.(83)

13 - ابو الشعثأ كندى: نام او یزید بن زیاد(84) است و با عمر بن سعد به كربلا آمده بود، و چون كار به مقاتله انجامید، و سخنان امام را رد كردند، به جانب حسین علیه‏السلام آمد.

او كه تیرانداز ماهرى بود در برابر امام حسین علیه‏السلام زانو زد و صد تیر به سوى دشمن پرتاب كرد و امام مى‏فرمود: خدایا! تیرهاى او را به هدف بنشان و بهشت خود را پاداش او قرار ده! و هنگامى كه تیرهاى او تمام شد، در حالى كه بپا مى‏خواست گفت: پنج تن از سپاه عمر بن سعد را كشتم، سپس بر سپاه دشمن حمله كرد و نوزده نفر را به قتل رساند و بعد به شهادت رسید(85) او هنگام حمله این رجز را مى‏خواند:

"انا یزید و ابى‌مهاجر اشجع من لیث نبیل خادر یارب انى للحسین ناصر ولا بن سعد تارك و هاجر.(86)و (87)

14 - مسلم بن عوسجه: او مردى شریف، عابد و زاهد بود، و از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بشمار مى‏رفت؛ شجاعت او در جنگ‌ها و فتوحات اسلامى همیشه ورد زبان‌ها بود.(88)

عمرو بن الحجاج كه در میسره لشكر عمر بن سعد قرار گرفته بود، بر میمنه امام - كه زهیر بن قین فرماندهى آن را بر عهده داشت - حمله ور شد، و این درگیرى در ناحیه فرات صورت گرفت و ساعتى به طول انجامید و در آن مسلم بن عوسجه اسدى بر روى زمین افتاد و به فیض شهادت نائل آمد.

آن بزرگوار در كوفه وكیل مسلم بن عقیل بود و مسئولیت جمع آورى اموال و خرید سلاح و گرفتن بیعت از مردم را بر عهده داشت.

در روز عاشورا ضمن مبارزه‏اى تحسین‏انگیز این رجز را مى‏خواند:

ان تسألوا عنى فانى ذو لبد من فرع قوم من ذرى بنى اسد فمن بغانى حائر عن الرشد و كافر بدین جبار صمد.(89)

حاضران در صحنه پیكار كربلا مى‏گویند كه چون غبار صحنه جنگ فرو نشست، مشاهده كردند كه مسلم بن عوسجه بر روى زمین افتاده است و آخرین لحظات حیاتش بود كه امام حسین علیه‏السلام بر بالین او حاضر شد و فرمود: خداى تو را رحمت كند اى مسلم بن عوسجه، و این آیه را تلاوت كردند: (فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.)(90)

حبیب بن مظاهر نزدیك آمد و گفت: اى مسلم بن عوسجه! شهادت تو سخت بر من گران است، تو را به بهشت بشارت مى‏دهم.

مسلم بن عوسجه با صدایى ضعیف گفت: خداى تو را هم مژده خیر دهد.

حبیب بن مظاهر به او گفت: خداى تو را هم مژده خیر دهد.

حبیب بن مظاهر به او گفت: اگر من هم در همین لحظات به تو ملحق نمى‌شدم دوست داشتم كه مرا وصى خود قرار دهى تا به وصایاى تو عمل كنم.

مسلم بن عوسجه گفت: تو را به این (امام حسین علیه‏السلام) وصیت مى‏كنم كه جان خود را فداى او كنى؛ و با دست خود به امام علیه‏السلام اشاره كرد.

جبیب گفت: به خداى كعبه چنین خواهم كرد.

پس مسلم بن عوسجه جان داد و در جوار رحمت حق آرمید. در این هنگام كنیز مسلم بن عوسجه فریاد بر آورد: یا سیداه! و یابن عوسجتاه!

سپاه عمرو بن حجاج فریاد برآوردند كه: مسلم بن عوسجه را كشتیم!

شبث بن ربعى به بعضى از یارانش كه در كنارش بودند گفت: مادرانتان در سوگ شما بگریند! شما خود را به دست خود كشته و موجبات سرافكندگى خود را فراهم ساخته‏اید، در این حال شادى مى‏كنید كه یلى مانند مسلم بن عوسجه را كشته‏اید؟!! به خدا سوگند او را در جایگاه كریم در میان مسلمانان دیدم، او را در دشت آذربایجان مشاهده كردم كه قبل از آمدن تمامى سواران، شش نفر را كشته بود، شما بر كشتن چنین افرادى شادى مى‏كنید؟!

نوشته‏اند كه: مسلم بن عوسجه به دست دو نفر شهید شد كه نام‌هاى آنها مسلم بن عبدالله ضبابى و عبدالرحمن بن ابى خشكاره بجلى است. (91)

حبیب بن مظاهر از اصحاب رسول خدا بود و در كوفه سكونت داشت و از یاران على  علیه‏السلام بود و در تمام جنگ‌ها در خدمت آن حضرت شمشیر مى‏زد و از جمله خواص اصحاب آن حضرت و حاملان علوم آن بزرگوار است، او از جمله كسانى است كه مشتاقانه به یارى امام حسین علیه‏السلام شتافتند.

15 - حربن یزید ریاحى: حر مردى شریف در میان قوم خود بود(92)، و عاقبت به نداى حق لبیك گفت و با شادى به استقبال شهادت رفت و فرزند پیامبر را یارى كرد. او دلیرانه مى‏جنگید و رجز مى‏خواند:

انى انا الحر و مؤوى الضیفاضرب فى اعراضكم بالسیف عن خیر من حل بلاد الخیفا ضربكم ولا آرى من حیف.(93)

حربن یزید به اتفاق زهیر بن قین با دشمن پیكار مى‏كردند(94) و چون یكى از آنها در محاصره دشمن قرار مى‏گرفت دیگرى او را از محاصره دشمن بیرون مى‏آورد و ساعتى بر این روال پیكار كردند تا اسب حربن یزید جراحاتى برداشت و او همچنان سواره پیكار مى‏كرد و شعر مى‏خواند تا این كه مردى به نام یزید بن سفیان كه با او دشمنى دیرینه داشت در اثر فتنه انگیزى حصین بن نمیر كه به او گفت: این حربن یزید است كه تو مى‏خواستى او را به قتل برسانى، به حربن یزید حمله كرد ولى حر به او امان نداد و او را از دم شمشیر گذراند. پس شخصى به نام ایوب بن شرح، تیرى به اسب حر زده و او را از پاى در آورد، حر به ناچار از اسب پیاده شد و پیاده مى‏رزمید تا چهل و چند نفر را به قتل رساند. در این احوال لشكر پیاده نظام ابن سعد بر او حمله‏ور شده و او را كشتند، اصحاب امام با شتاب به سوى او شتافته و او را در برابر خیمه‏اى كه مى‏جنگید قرار دادند، امام علیه‏السلام بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاك كرد و این جملات را فرمود: تو حر و آزاده‏اى همانگونه كه مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده‏اى.(95)

در مرثیه حر، یكى از اصحاب امام حسین این شعر را سرود:

لنعم الحر حر بنى ریاحصبور عند مشتبك الرماح و نعم الحر اذ فادى حسینا و جاد بنفسه عند الصباح.(96)

و بعضى این اشعار را به على بن الحسین علیه‏السلام نسبت داده‏اند(97)، و بعضى هم گفته‏اند كه خود امام حسین علیه‏السلام آنها را انشأ فرموده‌اند.(98)

افراشت ز مهر، بیرق یارى را

خوش برد به سر، طریق دیندراى را

 

شد حر و درید پرده ظلمت را

شد مست و سرود، شعر بیدارى را(99)

 

16- حبیب بن مظاهر(100): او از اصحاب رسول خدا بود و در كوفه سكونت داشت و از یاران على علیه‏السلام بود و در تمام جنگ‌ها در خدمت آن حضرت شمشیر مى‏زد و از جمله خواص اصحاب آن حضرت و حاملان علوم آن بزرگوار است، او از جمله كسانى است كه مشتاقانه به یارى امام حسین علیه‏السلام شتافتند.(101)حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه در كوفه براى امام بیعت مى‏گرفتند و چون عبیدالله بن زیاد به كوفه آمد و اهل كوفه مسلم را تنها گذاشتند، قبیله حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه آنها را پنهان كردند تا آسیبى به آنها نرسد، و هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد آن دو به سوى آن حضرت حركت كردند، روزها مخفى مى‏شدند و شب‌ها طى طریق مى‏نمودند تا به اردوى امام علیه‏السلام ملحق شدند.(102)

هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام براى اداى نماز ظهر از سپاه كوفه مهلت خواست، حصین بن تمیم گفت: نماز از شما پذیرفته نیست!!

حبیب بن مظاهر در پاسخ او گفت: گمان مى‏كنى كه نماز از آل رسول خدا پذیرفته نشود و نماز تو اى احمق نادان مقبول افتد؟!

حصین بن تمیم به او حمله كرد و حبیب نیز به طرف او حمله ور شد و ضربه‌اى بر صورت اسب وى زد و بر اثر همین ضربه، حصین از اسب بر زمین افتاد، یارانش آمده او را نجات دادند و حبیب بر آنان حمله كرد و رجز مى‏خواند و مى‏گفت:

انا حبیب و ابى مظهر فارس هیجأ و حرب تسعر انتم اعدّ عدًّْ و اكثرو نحن او فى منكم واصبر.(103)

پس گروهى را به قتل رساند تا این كه بدیل بن صریم با شمشیر به او حمله كرد و ضربه‌اى بر او وارد ساخت، و مردى از تمیم نیز با نیزه بر او حمله ور شد، حبیب از اسب بر زمین افتاد و چون خواست بپاخیزد، حصین بن تمیم با شمشیر ضربه‌اى دیگر به سر او زد، و آن مرد تمیمى سر از تن حبیب جدا كرد، رضوان و بهشت خداوند بر او مبارك باد.

حصین بن تمیم به آن مرد تمیمى گفت: من با تو در كشتن حبیب شریك هستم! او مى‏گفت: من خود به تنهایى حبیب را كشته‏ام!

حصین بن تمیم به او گفت: سر حبیب را به من ده تا بر گردن اسبم آویزان كنم تا مردم بدانند من در كشتن او با تو شریكم! و بعد به تو خواهم داد كه نزد عبیدالله ببرى و جایزه بگیرى!! ولى او قبول نكرد!

آشنایان آن دو آنها را اصلاح دادند و حصین بن تمیم سر را به گردن اسب آویزان نموده و در میان لشكر مى‏چرخید! و بعد به او برگرداند.(104)

محمدبن قیس نقل كرده است كه شهادت حبیب بن مظاهر براى امام بسیار گران آمد و دل مباركش شكست و گفت: از خدا انتظار دارم كه حامیان مرا و یاران مرا اجر دهد.

همچنین آمده است كه آن حضرت فرمود: اى حبیب! چه برگزیده مردى بودى كه خدا تو را توفیق عنایت كرد تا هر شب ختم قرآن كنى.(105)

بهر حال از آنچه گذشت معلوم مى‏شود حبیب بن مظاهر قبل از نماز ظهر به شهادت رسیده است.

آخرین نماز

چون وقت نماز ظهر فرا رسید، مردى از یاران آن حضرت به نام ابو ثمامه صیداوى(106) به آن حضرت عرض كرد: اى ابا عبدالله! من به فدایت شوم، این گروه به ما نزدیك شده‏اند و به خدا سوگند كه پیش از تو من باید كشته شوم و دوست دارم چون خدا را ملاقات مى‏كنم با تو نماز خوانده باشم!

امام حسین علیه‏السلام سر به سوى آسمان برداشت و فرمود: نماز را تذكر دادى، خداى تو را از نمازگزاران قرار دهد.

آنگاه امام حسین علیه‏السلام زهیر بن قین و سعیدبن عبدالله را گفت در جلوى آن حضرت بایستند تا او نماز ظهر بگذارد، پس امام علیه‏السلام با نیمى از یارانش نماز خوف بجاى آوردند.(107)

17- سعیدبن عبدالله حنفى(108): سعیدبن عبدالله در جلوى امام ایستاد و امام نمازگزارد و او در اثر تیرباران دشمن به روى زمین افتاد در حالى كه مى‏گفت: خدایا این گروه را لعنت كن همانند لعن قوم عاد و ثمود، و سلام مرا به پیامبرت برسان؛ همچنین گفت: پروردگارا! این زخم‌ها را براى درك ثواب تو در راه نصرت فرزند پیامبر تو بر جان خود خریدم.

آنگاه به طرف امام التفاتى كرده گفت: آیا به عهد خود وفا كردم اى پسر رسول خدا؟!

امام علیه‏السلام فرمود: آرى، تو در بهشت پیشاپیش من قرار خواهى داشت.

او

:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1300

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 18 آبان 1392
.

چگونه بوی عطر را ماندگار کنیم؟           

 
پوست سالم، رمز استفاده موفق از محصولات آرایشی و زیبایی است. ابتدا مطمئن شوید پوست شما پیش از استفاده از عطر کاملا شسته و تمیز است و هیچ بوی نامطبوعی نمی‌دهد تا بوی عطر تحت‌الشعاع قرار بگیرد.               
 
 
عطر
 
 
 

شبکه ایران/ بعضی‌ افراد همیشه بوی خوبی می‌دهند تا جایی که می‌توان مسیر حرکت آنها را با عطری که از خود به‌ جا می‌گذارند شناسایی کرد. تا به حال از خودتان پرسیده‌اید راز این بوی خوش چیست؟

مجله زندگی ایده‌آل با این مقدمه نوشت: به طور حتم این راز به یک عطر گران‌قیمت محدود نمی‌شود چون در میان این افراد خوشبو هستند کسانی‌ که چندان به دنبال خرید عطرهای گران‌قیمت نیستند و از طرف دیگر افرادی هم فقط عطرهای گران‌قیمت می‌خرند ولی هیچ‌گاه چنین خوشبو نیستند؛ هر چند نمی‌توان تاثیر نوع عطر را هم در این ماندگاری انکار کرد البته نوع خوب عطر لزوما به معنای گران بودن آن نیست اما جدا از نوع عطر روش‌هایی هم وجود دارد که می‌تواند ماندگاری و پایداری عطر را افزایش دهد و نگذارد که رایحه مطبوع شما به‌زودی و در عرض چند ساعت از بین برود.

پوست باید تمیز باشد

پوست سالم، رمز استفاده موفق از محصولات آرایشی و زیبایی است. ابتدا مطمئن شوید پوست شما پیش از استفاده از عطر کاملا شسته و تمیز است و هیچ بوی نامطبوعی نمی‌دهد تا بوی عطر تحت‌الشعاع قرار بگیرد. همچنین قبل از استفاده از عطر مطمئن شوید که خراش و زخم روبازی روی پوست خود ندارید چون ترکیب عطر با مایعات بدن باعث ایجاد بوی نامطبوع می‌شود.

عطر، بوی بدن را نمی‌پوشاند

توجه داشته‌ باشید که عطر برای پوشاندن بوی بدن طراحی نشده ‌است بلکه نقش آن بیشتر خوشبو کردن است، بنابراین اگر بدن شما به واسطه عرق کردن بوی تندی می‌گیرد با عطر نمی‌توانید آن را بپوشانید چون بوی بدن شما بر عطر غلبه می‌کند. بهترین کار این است که با ضد تعریق و بوبرهایی که برای همین منظور طراحی شده‌اند بوی بدن خود را بگیرید و بعد با عطر بدن را خوشبو کنید. البته دقت کنید که عطر را در جایی که ماده بوبر یا ضدعرق استفاده کرده‌اید، به کار نبرید. برای ضدعرق‌ها بهتر است رایحه‌های ملایم را انتخاب کنید که بوی عطر شما را نمی‌پوشاند.

آیا طریقه استفاده درست از عطر را می‌دانید؟

عطر را روی قسمت‌های نبض‌دار بدن اسپری کنید، آن هم نه از فاصله خیلی نزدیک. عطری که از فاصله نزدیک اسپری شود روی یک نقطه جمع می‌شود و احتمال اینکه بوی آن به تلخی بزند، زیاد می‌شود. دستتان را در فاصله 10 تا 15 سانتی‌متری این نقاط نبض‌دار بگیرید و به آرامی عطر را اسپری کنید. در مورد مچ دستان یک نکته را به خاطر داشته باشید؛ بعد از استفاده از عطر، مچ‌ها را به هم نسایید، این کار باعث خراب شدن بوی عطرتان می‌شود. بعضی‌ها عطر را تنها روی گردنشان اسپری می‌کنند اما فقط به گردن اکتفا نکنید چون بخش زیادی از بوی عطرتان رو به بالا خواهد رفت و کمرنگ می‌شود. مچ دست‌ها برای تکمیل این پروژه عالی است!

عطر را روی نبض بزنید

بسیاری از خانم‌ها نمی‌دانند که عطر را به کجای پوست خودشان بزنند. عطر باید به نقاطی که دارای نبض است زده شود. در حقیقت نقاط دارای نبض، نقاطی هستند که فاصله رگ‌ها از سطح پوست به کمترین حد خود می‌رسد و در همین نقاط، رگ‌های خونی حرارت بیشتری از خودشان می‌دهند که به‌ صورت یک پمپ کوچک عطر عمل می‌کند و بوی عطر هم بهتر متصاعد می‌شود. نقاط دارای نبض عبارتند از مچ دست، پشت گوش، پشت زانوی پا و پشت آرنج دست و قسمت پایین گلو. در ضمن برای اینکه بوی عطر دوام بیشتری داشته باشد، روی مچ‌های پا نیز می‌توانید عطر بزنید که جریان متصاعد شدن عطر را از پایین به بالا امکان‌پذیر می‌سازد.

وازلین مولکول‌های عطر را به دام می‌اندازد

اگر پوست خیلی خشکی دارید یا اگر می‌خواهید تا حد ممکن ماندگاری عطرتان را بالا ببرید، می‌توانید از وازلین استفاده کنید. کافی است یک لایه خیلی نازک از وازلین را روی نقاطی بمالید که می‌خواهید عطر بزنید یعنی روی نبض‌ها و بعد عطر بزنید. با این کار مولکول‌های عطر به جای اینکه جذب پوست شوند در میان لایه نازک وازلین گیر کرده و در نتیجه بوی بیشتری از خود متصاعد می‌کنند.

عطر روی پوست مرطوب بیشتر می‌ماند

عطرها در محیط مرطوب ماندگاری بیشتری دارند، بنابراین شما هم باید چنین شرایطی را فراهم کنید یعنی قبل از استفاده از عطر، حالت پوست خود را ارزیابی کنید که آیا خشک و بدون آب است یا رطوبت کافی دارد؟ اگر پوستتان خشک است قبل از استفاده از عطر مرطوب‌کننده را فراموش نکنید تا رطوبت و نرمی را به پوستتان بازگردانید. برخی برندها عطر مرطوب‌کننده و لوسیون بدن با رایحه‌ای مشابه تولید می‌کنند تا دوام عطر خود را چند برابر کنند. اگر عطر شما این نوع است کارتان راحت است اما اگر از این نوع نیست خودتان باید کمی خلاقیت به خرج دهید و کرمی انتخاب کنید که بوی مشابه عطرتان داشته‌ باشد. اصلی‌ترین بخش‌های بدن برای پاشیدن عطر مچ، گردن و پشت آرنج است. پیش از استفاده از عطر این قسمت‌ها را مرطوب‌کننده بزنید و اجازه بدهید تا کرم مرطوب‌کننده به خوبی توسط پوستتان جذب شود، اگر هم پوستی دارید که پس از زدن کرم مرطوب‌کننده خشک باقی می‌ماند، باید عطر را در طول روز و شب در نقاط مختلف بدن تکرار کنید چون پوست خشک عطر را می‌مکد و رایحه آن را زودتر از بین می‌برد.

بوی یک نوع عطر در افراد مختلف متفاوت است

ترکیب شیمیایی بدن، رژیم غذایی و سن اشخاص بر عطری که به پوست زده می‌شود تاثیر می‌گذارد. در ضمن عطر دارای بسیاری از روغن‌های اسانس‌دار است. بعضی روغن‌های اسانس‌دار تاثیر متفاوتی روی پوست اشخاص می‌گذارند و احتمال دارد که برخی از آنها جذب پوست شوند. همین مسئله باعث می‌شود تا بویی از پوست متصاعد و در نتیجه بوی عطر نیز متفاوت شود.

عطر روی پوست باشد یا روی لباس؟

یادتان باشد که عطر را پیش از پوشیدن لباس به خود بزنید. اگر چه ممکن است قسمت‌های اصلی که یادآور شدیم با لباس پوشیده شود اما هنگامی که عطر را مستقیما روی پوست خود بزنید، عطر ماندگاری بیشتری نسبت به زمانی که روی لباس خود بزنید خواهد داشت چون بیشتر عطرها برای به‌ کار بردن روی پوست طراحی شده‌اند و نکته مهم این است که نوع پوست روی رایحه منعکس شده از عطر تاثیر دارد. به عبارت دیگر برای هر پوستی باید عطر مناسب خودش را انتخاب کرد. تفاوت پوست‌های مختلف عمدتا در میزان چربی، رنگ پوست و اسیدیته آنهاست. مثلا پوست را بر اساس میزان چربی به چهار نوع چرب، خشک، نرمال و ترکیبی تقسیم‌بندی می‌کنند. پوست‌های چرب عطر را بهتر و مدت زمان زیادتری در خود نگه می‌دارند. همچنین می‌توان گفت افرادی که پوست روشن و بلوند دارند بهتر است از رایحه گل استفاده کنند و پوست‌گندمی‌ها از رایحه‌های مشرق‌زمینی.

کدام عطر پایدارترین است؟

همان طور که درصد (غلظت) ترکیبات معطر (اروماتیک) کاهش می‌یابد (مقدار الکل افزایش می‌یابد)، شدت و طول عمر عطر نیز کاهش می‌یابد یعنی هر قدر مواد معطر بیشتر باشند و الکل کمتر، عطر پایداری بیشتری خواهد داشت یعنی بر اساس میزان ماده معطر در عطر نام‌های مختلفی روی شیشه‌های این محصول خوشبو وجود دارد.

ترکیب آب و الکل به‌ عنوان حلال مواد معطر به‌ کار می‌رود. در عمل گرمای بدن سبب می‌شود تا حلال به‌ سرعت تبخیر شده و عطر روی پوست باقی بماند تا به‌ تدریج طی چندین ساعت تبخیر شود. بوهای تند بیشتر از بوهای ملایم ماندگاری دارند پس در انتخاب عطر خود دقت کنید.



:: موضوعات مرتبط: سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 581
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 18 آبان 1392
.

پژوهشگران آمریکایی توانسته‌اند یک سلاح کمری فلزی را با استفاده از فرآیند پخت لیزر و فلزات پودر شده طی عملیات چاپ 3بعدی ساخته و آن را با موفقیت آزمایش کنند.

به گزارش نامه نیوز به نقل از ایسنا،یک شرکت آمریکایی اولین سلاح فلزی چاپ سه بعدی جهان را ساخته و آزمایش کرده است. این سلاح با استفاده از فرآیند پخت لیزر و فلزات پودر شده ساخته شده و اساس آن یک طراحی سلاح کلاسیک 1911 است.
کارشناسان چاپ سه‌بعدی طراح این سلاح عملکرد آنرا «زیبا» خوانده و مدعی شده‌اند که تاکنون توانسته 50 دور شلیک موفق را انجام دهد.
همه قسمت‌های این سلاح بجز فنرهای آن از پخت لیزری مستقیم فلز ساخته شده که بخشهای فلزی را از یک طراحی سه‌بعدی با انفجار پودر فلز بوسیله لیزر تولید می‌کند. بدنه اصلی سلاح از 30 جزء از جنس فولاد ضد زنگ و آلیاژی موسوم به اینکونل در کنار فیبر کربن ساخته شده و دسته آن از نایلون است.
شرکت Solid Concepts مدعی است که فرآیند پخت لیزری فلز مورد استفاده آنها، یکی از دقیق‌ترین فرآیندهای تولید افزودنی در دسترس بوده و اینکه بخشهای چاپ سه بعدی از جزئیات بیشتر و خلل و فرج کمتر نسبت به اجزای با فرآیند تولید رایج برخوردارند.
در حالیکه ممکن است چشم انداز چاپ سلاحهای فلزی برای عده‌ای نگران‌کننده باشد اما سازندگان اظهار کرده‌اند که کار آنها کاملا قانونی است و آنها قصد دارند از این فناوری برای چاپ بخشهای سلاحها استفاده کند.
طراحی سلاح 1911 از آن جهت انتخاب شد که بیشتر در مالکیت عمومی قرار داشته، بدین معنی که افراد با دستیابی به فناوری چاپ سه بعدی می‌توانند سلاح مشابهی را تولید کنند. تجهیزات لازم برای تولید چنین سلاحی حدود 529 هزار پوند هزینه نیاز خواهد داشت. این در حالیست که به گفته سازندگان، قصد آنها نمایش تولید ارزان و آسان سلاح نبوده بلکه می‌خواستند ثابت کنند که چاپ سه بعدی یک راه‌حل بادوام بوده و می‌تواند برای صنعت مدرن مورد استفاده قرار بگیرد.



:: موضوعات مرتبط: اخبار , تکنولوژی , ,
:: بازدید از این مطلب : 599
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 18 آبان 1392
.

 
کدام رنگ لباس به پوست شما می آید؟
خیلی‌ها از پوشیدن لباس‌های رنگی صرف‌نظر کرده، دو رنگ سیاه و سفید را ترجیح داده، به آن اکتفا می‌کنند تا آن جا که در کمد لباسشان تنها رنگ‌های سیاه و سفید دیده می‌شود.
 
 
 
 

حدیث هفته/ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: برای شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایی در دل مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.

جام خانواده؛

 

بعضی به این دلیل که فکر می‌کنند لباس‌های رنگی به آن‌ها نمی‌آید یا به اشتباه فکر می‌کنند مشکی به آن‌ها بیش‌تر می‌آید، جرات و لذت پوشیدن رنگ‌های شاد را از دست می‌دهند و به رنگ‌های تیره محدود می‌شوند. حال آن که شخصیت افراد با پوشیدن لباس‌های رنگی بیش‌تر نشان داده می‌شود. به جای گشتن به دنبال مدل لباس برای مناسبت‌های مختلف، به دنبال لباس‌هایی باشید که به شما می‌آیند.

 

افراد تیره پوست معمولا دارای چشمان و موهای مشکی یا قهوهای تیره می باشند که در این صورت باید لباسی را انتخاب کنند که با رنگـ های تـیره مـغایرت داشـتـه بـاشـد. این مغایرت، چهره را از یکنواختی بیرون آورده و باعث جذابیت بیشتر می گردد.

 

رنگهای مناسب برای این گروه: صورتی، سفید، خاکی، آبی ملایم، طوسی روشن

 

رنگهای نامناسب این گروه: مشکی، قهوه ای تیره، فیروزه ای، سبز یشمی، قرمز تیره

 

اگر جزء این دسته افراد هستید از پوشیدن لباس با رنگهای گرم و تیره خودداری کنید. از آنجایی که رنگ مشکی و آبی تیره مــعـمولا" به عنوان لبـاس رسمی کار در نظر گرفـتـه شده و نمیتوان بطور کامل آن را کنار گذاشت، لذا سعی کنید بکارگیری آنها را به حداقل رسانده و فقط در صورت لزوم از آنها استفاده نمایید.

هرچه پوستتان تیره‌تر باشد، لباس‌های روشن‌تر بیش‌تر به شما می‌آید. از رنگ‌های مشکی، قهوه‌ای، سرمه‌ای کم‌تر استفاده کنید و رنگ‌های قرمز، فیروزه‌ای و سبز نعنایی را هم فراموش کنید.

 

-افراد با  پوستهای روشن  معمولا" موهایی بلوند و روشن داشته و رنگ چشم آنها سبز، آبی، طوسی یا قهوه ای روشن است. رنگی مناسب این گروه است که با رنگ پوست تضاد داشته باشد.

 

رنگهای مناسب برای این گروه : آبی ملایم، قهوه ای، بژ، آبی سیر، رنگی غیر از سفید

 

رنگهای نامناسب این گروه : قرمز، صورتی، نارنجی، زرد، ارغوانی

 

در این گروه بطور کلی باید از رنگهای خشن و روشن استفاده نمود تا تضاد کافی با رنگ پوست به وجود آید. بکارگیری رنگهای گرم به هیچ عنوان پیشنهاد نمی شود.

 

 

- پوستهای معمولی (نه تیره نه روشن)

افرادی که دارای چنین رنگ پوستی هستند میتوانند تقریبا" از هر رنگ لباس استفاده کنند. از آنجاییکه هر دو رنگ روشن و تیره میتواند با اینگونه رنگ پوست مغایرت داشته باشد، بنابراین از هر دو رنگ می توان استفاده نمود ولی بهتر است پیراهن را هماهنگ با رنگ چشم انتخاب کرد.

 

رنگهای مناسب برای این گروه : بژ، آبی، سورمه ای، گندمی، مشکی، صورتی

 

رنگهای نامناسب این گروه : مغز پسته ای، بنفش، قهوه ای تیره، قرمز

 

تنها رنگهایی که در این گروه اصلا" نباید به کاربرد، رنگهای نزدیک به رنگ پوست است. برای مثال اگر رنگ پوست شما زیتونی است، از پوشیدن لباسهای زیتونی یا قهوه ای خودداری کنید.

 

خوشبختانه بیش‌تر رنگ‌ها از جمله رنگ‌های خاکی به این نوع پوست می‌آیند. از رنگ سبز پسته‌ای، بنفش مات و کم رنگ، قهوه‌ای تیره هم دوری کنید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 889
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 16 آبان 1392
.

این یک تست هوش بسیار جالب است. شما باید بتوانید در این تصویر صورت یک مرد را بیابید.پزشکان معتقدند اگر بتوانید در عکس زیر ظرف ۳ ثانیه صورت مردی را در میان دانه های قهوه پیدا کنید، نیمکره راست مغز شما، بهتر از افراد دیگر پرورش یافته است. اگر بین ۳ ثانیه تا یک دقیقه طول بکشد، نیم کره راست مغز شما به صورت عادی پرورش یافته است. اگه بین یک دقیقه تا سه دقیقه طول بکشد، یعنی سمت راست مغز شما کند عمل می کند و باید پروتئین بیشتری مصرف کنید. اگر هم بعد از سه دقیقه هنوز نتوانستید آن را پیدا کنید،پیشنهاد می شود بیشتر به دنبال انجام اینگونه تست ها باشید تا آن بخش از مغزتان قوی تر شود.

 

 



:: موضوعات مرتبط: تست هوش , ,
:: بازدید از این مطلب : 1060
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 16 آبان 1392
.

شبیه سازی بریدن درختان طولانی ترین خیابان خاورمیانه به قتل انسان

گروهی از فعالان محیط زیست کنار نقاطی که درخت بریده شده بود، با رنگ سفید خطوطی را بر روی زمین ترسیم کرده بودند. این خطوط یادآور همان خطوطی است که دور اجساد کشیده می‌شود. تشبیه جالبی که مرگ طبیعت را برابر با مرگ آدمیان می سازد و بریدن تنه هر درخت قطور را با قتل یک انسان بالغ مشابه سازی کرده است و البته شاید تعبیر چندان اشتباهی برای شهری با وارونگی مکرر هوا و روزهای تماماً ناسالم نباشد.
کد خبر: ۳۵۶۴۵۹
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۴۵   -   07 November 2013  
 
 
درختانی که برخی‌شان ممکن بود تا 91 سال عمر داشته باشند، مکرر بر زمین افتادند تا اعتراضات فراوانی نسبت به این اتفاق در شهری که مملو از حامیان محیط زیست است، شکل بگیرد. مدتی بود، نقدها در این باره کاهش یافته بود که یک اتفاق تازه، بار دیگر این واقعه را زنده کرد.
قطع درخت‌های خیابان ولی عصر به عنوان بخش مهمی از ریه های تهران و یکی از زیبایی ‌های منحصر به فرد طولانی ترین خیابان ایران و خاورمیانه، مدت ها است که خبرساز شده و حتی برخی رسانه های خارجی بر این واقعه تمرکز کرده اند. گاردین در گزارشی مصور به مقوله قطع درختان طولانی‌ترین خیابان کشور و حتی خاورمیانه، خیابان ولیعصر (عج) تهران پرداخته که گاه بابت پروژه‌های عمرانی قطع ‌و گاه توسط کسبه برای دید بهتر مغازه‌هایشان قربانی می‌شوند.
شهرداری تهران نیز تلاش کرد با ارائه توضیحاتی و کاشت نهال‌هایی در برخی نقاط، اعتراض فعالان محیط زیست را کاهش دهد اما نه توضیحات مسئولان فایده ای داشت و نه کاشت این درخت‌ها که دهه ها طول می‌کشد تا جای درختان پیشین را بگیرد، توانست اعتراض ها را به پایان برساند.
اینچنین بود که بر روی تنه های بریده، صفحه های آهنی نصب شد تا از نظرها پنهان شود و ظاهراً تا حدودی در این زمینه موفق شدند اما دریغا که دست بالای دست بسیار است. در روزهای اخیر از خیابان ولی عصر به ویژه حدفاصل طالقانی تا زرتشت که عبور کرده باشید، با اتفاق تازه ای نزدیک کنده های بریده این درخت‌ها مواجه می‌شوید.
گروهی از فعالان محیط زیست کنار نقاطی که درخت بریده شده بود، با رنگ سفید خطوطی را بر روی زمین ترسیم کرده بودند. این خطوط یادآور همان خطوطی است که دور اجساد کشیده می‌شود. تشبیه جالبی که مرگ طبیعت را برابر با مرگ آدمیان می سازد و بریدن تنه هر درخت قطور را با قتل یک انسان بالغ مشابه سازی کرده است و البته شاید تعبیر چندان اشتباهی برای شهری با وارونگی مکرر هوا و روزهای تماماً ناسالم نباشد.
هنوز مشخص نیست چه گروهی و با چه هدفی دست به این اقدام زده اند اما در هر حال آنچه در کنار کنده های درختان ولی عصر نقش بسته، در نوع خود ابتکار تازه ای بود که هنوز واکنشی در پی نداشته و البته شاید در آینده نیز نداشته باشد.


:: موضوعات مرتبط: اخبار , ,
:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 16 آبان 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی